ارنست همينگوي
تهيه و تدوين از بصيرشرر تهيه و تدوين از بصيرشرر


ارنست همينگوي از چهره هاي سرشناس داستان نويس آمريكا، در 21 جولای 1899 در اوك پارك از ايالي ايلينوي به دنيا آمد. پدرش پزشك بود و به ماهيگيري و شكار علاقه داشت. به سبب همين علائق پدر، ارنست در كودكي با دنياي بيرون آشنا شد و اساس بسياري از داستانهايش در همين دوران، در درياچه والون در ميچگان شكل گرفت.

پس از اينكه از ليسه فارغ التحصيل شد به دانشگاه نرفت. مدتي به عنوان خبرنگار روزنامه استار در كانزاس سيتي كار مي كرد. همانجا مطالب بسياري ياد گرفت كه بعدها در حرفه نويسندگي او را ياري داد . در جريان جنگ جهاني اول، داوطلبانه به خدمت مركز آمبولانس صليب سرخ در ايتاليا درآمد. سپس در واحد توپخانه مشغول شد و مجروح گرديد كه به پاس فعاليتهايش، دولت ايتاليا نشان شجاعت به وي اعطا كرد.  پس از جنگ جهاني اول دوباره به جهان خبرنگاري بازگشت و در پاريس به عنوان خبرنگار خارجي شروع به كار كرد. در همان هنگام همينگوي فعاليت ادبي خود راآغاز نمود و به دليل تجربه خبرنگاری  بسيار زود نوشته هاي او با اقبال هنرمندان روبه رو شد.

در پس آثار ا و انضباط كامل نثري نهفته است كه نويسندگان نوگراي ساكن پاريس،در سالهاي پس از جنگ جهاني اول، طالب آن بودند. همينگوي بسيار زود از سوي نوگرايان يادشده، گرتروداستاين، فوردمادوكس فورد، سرود و اندرسن و پاوند، به عنوان يار جديد پذيرفته شد. همينگوي صراحت بيان تحسين انگيز خود را از شرووداندرسن، روشني نثر خود را از گزارش نويسي براي روزنامه ها و انضباط هنري خويش را از گرتورد استاين، بانوي نويسنده و روشنفكر آمريكايي، كسب كرد.

 


آثار نخستين او، سه داستان و ده شعر (پاريس، 1923) و در زمان ما (پاريس ، 1924) تسلط او رادرنثرموجز، منضبط ودقيق و نيز «گفتگوي پوشيده» نشان داده انتشار رمان خورشيد همچنان طلوع مي كند (نيويارك ، 1926) براي «نسل سرگشته» تبعيديان پاريس شهرت به دنبال داشت. چاپ اين اثر كه مرگ عشق را به تصوير مي كشد، بسياري را به خواندن رمان علاقمند كرد و همينگوي را در سن 27 سالگي به شهرت رساند. در همين سالها بود كه نوشتن به سبك همينگوي رسم روز شد ونويسندگان و حتي دانش آموزان دبيرستانهاي آمريكا به شيوه همينگوي شروع به نوشتن كردند . مجموعه داستان مردان بدون زنان، كه دو سال پس از خورشيد همچنان طلوع مي كند منتشر شد، برخي از بهترين داستانهاي كوتاه همينگوي را دربر دارد. سال بعد، وداع بااسلحه (نيويارك، 1929) انتشار يافت. اين رمان كه بر اساس تجربه هاي همينگوي در جبهه ايتاليا، به سال 1918 فراهم آمده، داستان رمانتيك و زيبايي درباره عشق و جنگ است. وداع با اسلحه مشهورترين رمان جنگ جهاني اول است و همينگوي ديگر هيچگاه نتوانست رماني در حد آن بيافريند . به گمان برخي منتقدان خورشيد همچنان طلوع مي كند، مردان بدون زنان و وداع با اسلحه بهترين آثار همينگوي به شمار مي آيند.  در سالهاي بعد، همينگوي به ترتيب با هدلي ريچاردسون، پولين فايفر، مارتا گل هورن ازدواج كرد و سپس جدا شد. تا اينكه سرانجام با ماري ولش ازدواج كرد . در دهه 1930 اكثر عمر خود را در اسپانيا، آفريقا و فلوريدا گذراند. در اسپانيا از طرفداران گاوبازي، در آفريقا شكارچي حيوانات بزرگ ودر فلوريدا ماهيگير درياهاي عميق بود. همين سفرها تاثير ويژه اي در آثار او داشتند كه به خوبي مشهورند.

 

با شروع جنگ داخلي اسپانيا به عنوان خبرنگار جنگي و در جنگ جهاني دوم در ارتش خدمت كرد. او همچنين در آزاد سازي فرانسه شركت داشت. همينگوي بيشتر از آنكه بنويسيد، مي جنگيد و اين خصلت او زبانزد همگان بود. در سال 1945 همينگوي در محلي نزديك هاوانا، در كوبا اقامت گزيد. سپس به اسپانيا مسافرت كرد و پس از بازگشت به آيداهو در آمريكا تصميم گرفت همانجا بماند.  انتشار رمان پيرمرد و دريا (نيويارك ، 1952) براي همينگوي تحسين بسيار به همراه داشت. اين كتاب آخرين تلاش همينگوي براي خلق يك شاهكار هنري بود. پيرمرد و دريا از همان درونمايه موبي ديك، رمان مشهور هرمان ملويل، در مقياسي كوچكتر مايه گرفته است. اين داستان كه در آن پيرمردي كوبايي با يك ماهي بزرگ به نبرد بر مي خيزد، در حقيقت،داستان كشمكش همينگوي با كهنسالي و بيماري ذهني است . همينگوي نويسنده اي تواناست. رئاليسم سطح آثار او از چنان استحكامي برخوردار است كه يكي از واقعيتهاي آثار اواز نظر پنهان داشته، واقعيتي كه نشان مي دهد او نيز همچون ديگر نويسندگان آمريكا، كوپر، هورتون، ملويل و جميز پرسشهاي فلسفي درباره زندگي مطرح مي كند. شايد به همين سبب است كه گاهي برخي از آدمهاي آثار او «پرداخت نشده» به نظر مي رسند.

 


همينگوي يكي از تاثير گذارترين نويسندگان آمريكا و جهان است. تاثير او بر سبك نوشتاري نويسندگان پس از وي آنچنان مشهود و ملموس است كه حتي مخالفان همينگوي نيز به اين امر اقرار دارند. ايجاد و كاربرد كلمات ساده و تاثير گذار به زيبايي در آثار او جاري است. برخي اين لحن موجز را نتيجه فعاليت او در حرفه خبرنگاري مي دانند و شايد، برفهاي كليمانجارو و پيرمرد و دريا را بتوان شاهكاري در ايجاز و اختصار دانست. همينگوي در سال 1952 جايزه پوليتزر را از آن خود كرد و در سال 1954 برنده جايزه نوبل ادبيات شد. جايزه اي كه بيش از هر كس ديگر لياقتش را داشت و به پاس سالها خدمت به ادبيات جهان به او اهدا شد . متاسفانه اين اند يشمند پاك و هنرمند و اديب بزرگ، در دوم جولای 1961 در منزلش، در كچام با شليك تير به حيات خويش پايان داد، يادش گرامي باد .


معرفی اثار ا و

برخي از آثار ارنست همينگوي عبارتند از:

سه داستان و ده شعر (1923)، در زمان ما1924، خورشيد همچنان طلوع مي كند (1926)، مردان بدون زنان (1928)، وداع با اسلحه 1929، مرگ در بعد از ظهر (1932)، برنده سهمي ندارد (1933)، تپه هاي سبز آفريقا 1935، داشتن و نداشتن (1937)، ستون پنجم (1938)، زنگها براي كه به صدا در مي آيد (1940)، در ميان درختان آن سوي رود(1950 )، پيرمرد و دريا 1952.

 


June 19th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان